مستند بارقه ای از نبوغ – Flash of Genius 2008

فیلم Flash of Genius نیز بر اساس داستان واقعی یک مخترع آمریکایی به نام روبرت کیارنز ساخته شده است، رابرت مخترع برف پاک کن هایی است که همه ما در خودروهایمان امروزه استفاده می کنیم. رابرت در این فیلم تلاش میکند از حق مالکیت اختراع خود که توسط یک شرکت دزدیده شده است دفاع کند. این فیلم نه تنها در مورد ایستادگی یک مرد در برابر یک شرکت بزرگ است بلکه نمایشی از نحوه نوآوری و توسعه محصول نیز می باشد.
خلاصه داستان:
یک استاد دانشگاه دیترویت بنام رابرت کرنز که ایده ساخت برف پاکن برقی ماشین او از طرف کمپانی فورد به سرقت می رود و او پس از رونمایی از اولین ماشین ساخته شده با این ایده علیه شرکت فورد شکایت می کند و …
خبرهای مربوط به منازعات حقوق مالکیت فکری شرکتهای بزرگ، از خبرهایی هست که هر روز در سایتهای مختلف ممکن است به آنها برخورده باشید: شرکتهای بزرگی نظیر ماکروسافت، آمازون، اپل، سامسونگ، و… شرکتهایی شناخته شده با مدیریت منسسجم مالکیت فکری و دارای وکلا، مشاورین و متخصصین پتنت زبردست.
اما شاید برای شما هم این سوال پیش آمده باشد که یک فرد مخترع-Individual Inventor- ( یا حتی یک شرکت کوچک صاحب اختراع)، وقتی با حقوق مالکیت فکری مربوط به خود ناآشناست و دسترسی محدودی به وکلای زبر دست دارد ( از نظر پرداخت هزینه ها) ، چگونه میتواند از اختراع خود، حتی نوع پتنت شده اش، محافظت کند؟چطور میتواند حقانیت خود را در در دادگاه در مقابل شرکت/ شرکتهای بزرگی که پتنت او را به سهولت نقض کرده اند ثابت کند؟
داستان فیلم Flash of Genius در این مورد است. تقابل یک مخترع در مقابل شرکت عظیم و شناخته شده خودرو سازی فورد ( Ford). مخترعی که پتنت های ثبت شده اش هم نتوانسته مانعی برای شرکت فورد برای استفاده از فناوری پتنت شده او در محصولات شرکتش ایجاد کند. مخترعی که تا سالها از پا نمی نشیند، و با مطالعه و بررسی پرونده های حقوقی مختلف، علم و دانش حقوقی خود را بالا برده، به گونه ای که به مثابه یک وکیل زبر دست از نقض پتنتش توسط شرکت فورد، در دادگاه پرده بر می دارد.
مخترع این فیلم، دکتررابرت کرنز(Robert Kearns)، با بازی گرک کینیر (Greg Kinnear) استاد دانشگاهی است در دیترویت میشگیان که همیشه در آرزوی تاسیس شرکت مهندسی خود است. او به داشتن دیدگاه مهندسی و تحصیل و تدریس این علم مفتخر است و همواره سعی دارد تا شاگردان و فرزندان خود را نیز به داشتن دید مهندسی سوق دهد. در یک روز بارانی هنگام راندن اتومبیل، او متوجه عملکرد بد و آزار دهنده برف پاک کن اتومبیلش میشود. لذ تمام فکر خود را متمرکز میکند تا برف پاک کنی را ابداع کند که کار برف یا باران روبی را متناسب با شدت باران انجام دهند. او با کمک فرزندانش موفق به اختراع برف پاک کنی میشود که نیروی راهبر آن الکترومکانیکی است. حرکت این برف پاک کن هم از چشمک زدن چشمهای انسان الگو گیری شده است.
دوست و مشاور دکتر کرنز که از قضا وکیل است، به او در راه ثبت پتنت /پتنت هایش کمک میکند و توجه شرکت فورد را به این اختراع جلب می نماید. هنگام مذاکره با شرکت فورد، کرنز از آنها تقاضا دارد که کار تولید این برف پاک کن ها را در شرکتی مجزا به او بسپارند. در عوض شرکت فورد از دکتر کرنز میخواهند که تمام اسناد و مدارک لازم در مورد این فناوری را را برای کنترل ایمنی به دفتر واشنگتن آنها بفرستد!
بعد از اجاره سوله و تهیه مقدمات برای تولید این برف پاک کن ها، کرنز متوجه میشود که اختراع و در اتومبیل های جدید شرکت فورد استفاده شده است. دوست وکیلش از مقابله با شرکت بزرگ فورد می هراسد و هرگونه منازعه ای با آنان را بی فایده می داند. رابرت کرنز در پی فکر مداوم به این مسئله و احساس ناتوانی در انجام عکس العملی، مدتی در بیمارستان روانی بستری میشود. اما فکر مقابله با چنین دزدی آشکاری نمی تواند او را آرام بگذارد و بعد از چندین سال مداوم مطالعه پرونده های حقوقی مربوط به پتنت، جدا شدن همسر و فرزندانش و ..خود به تنهایی وکیل خود شده و پرونده ای را علیه فورد بر پا می دارد. فرزندان او در مرحله ای به کمک او می آیند و در جمع آوری اسناد و مدارک به پدر خود کمک می کنند. این دادگاه در نهایت به نفع او تمام میشود. در این پرونده، دادگاه شرکت فورد را مجبور می سازد که ۱۰ میلیون دلار به او بابت غرامت بپردازد. ضمن اینکه اعتبار شرکت فورد با این دادگاه در بین مردم پایین می آید. موفقیتی چشمگیر برای یک مخترع تنها. او بعدتر ها دادگاهی دیگر نیز علیه شرکت کرایسلر که در این مدت پتنت او را نقض نموده برپا میدارد و حدود ۱۸ میلیون نیز از آنان غرامت دریافت میکند.
برنده شدن در دادگاه/ دادگاه های با این مقدار جریمه ممکن است به نظر جذاب برسد ولی همانگونه که در این فیلم سینمایی شاهد آن هستیم، بهای این مبلغ هنگفت را، دکتر کرنز با سالها دوری از شغل و آرزوی اصلی خود و نیز از هم پاشیدن شدن بنیان خانواده اش پرداخته است.
عبارت Flash of genius (که میتوان آن را بارقه ای از نبوع ترجمه کرد) ،عبارتی است که دکتر کرنز در یکی از دادگاه هایش هنگامی که شرکت فورد پتنت های او را بی ارزش و کاملا بدیهی قلمداد نمودند، استفاده کرد. ظاهرا در پرونده هایی که دکتر کرنز برای آشنایی با جریان دادگاه های پتنت مطالعه میکرده، این عبارت سالهای پیش به عنوان حربه دفاعی برای پتنتی استفاده شده بود. برای داشتن حقانیت پتنت، لازم نیست که همه ی اجزا و فرایندها کاملا جدید و ابتکاری باشند. بارقه ی نبوغی لازم است تا از اجزا و فرایندهای شناخته شده موجود، فرایند یا وسیله جدیدی را ابتکار کند تا مشکلی فنی را مرتفع نماید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.