فیلم گلن گری گلن راس – Glengarry Glen Ross

معرفی و نقد فیلم گلن گری گلن راس با موضوع اقتصادی
فیلم گلنگری گلن راس با نام Glengarry Glen Ross یکی دیگر از فیلمهای انگیزشی جذاب و عالی است که باعث میشود کمی در خودمان فرو برویم و فکر کنیم. در این فیلم شاهد دو روز از زندگی چهار فروشنده هستیم که این افراد در زمینه املاک و مستقلات کار و فعالیت میکنند. این فیلم با هنرنمایی ستارگان معروفی همچون آلپاچینو جذابیت بالایی پیدا کرده است. در این فیلم شاهد موجی از دروغها و خیانتهایی هستیم که افراد برای موفقیت در زمینه شغلی خود مرتکب میشوند.
با تماشای این فیلم یک درس بزرگ را یاد میگیریم و آن درس این است که مسیر کارآفرینی، راه اندازی و توسعه یک کسب و کار مسیر آسانی نیست و ممکن است با افراد متنوعی روبرو هستیم که لزوماً همه این افراد شخصیتهای خوبی ندارند و این احتمال وجود دارد که به ما آسیب بزنند. بنابراین ما باید برای حفاظت از خودمان و سرمایه و کسب و کاری که در اختیار داریم، مراقب این دسته از افراد باشیم. در صورتی که میخواهید در نگرش خود را در این زمینه بهبود ببخشید، تماشای فیلم گلنگری گلن راس را به شما پیشنهاد میدهیم.
فیلم سینمایی Glengarry Glen Ross (گلنگری گلن راس) در سال 1992 به کارگردانی جیمز فولی و بر اساس فیلمنامهی شاهکار دیوید ممت در ژانر درام ساخته شده است.
Glengarry Glen Ross | گلن گری گلن راس |
---|---|
کارگردان | جیمز فولی |
نویسنده | دیوید ممت |
بازیگران | آل پاچینو جک لمون الک بالدوین اد هریس آلن آرکین کوین اسپیسی جاناتان پرایس |
تاریخ انتشار | ۲ اکتبر ۱۹۹۲ |
مدت زمان | ۱۰۰ دقیقه |
ژانر | درام |
ماجرای اصلی فیلم درمورد چهار فروشنده است. این چهار فروشنده در یک شرکت مشاور املاک مشغول به کارهستند. این چهار فروشنده در جلسهای که در ساعات اولیه شب برگزار میشود، تهدید به اخراج میشوند.
در این جلسه جان ویلیامسن مدیر دفتر است. او به همراه بلیک، که از دفتر مرکزی شرکت به آنجا آمده، برای این چهار کارمند شرکت مسابقهای ترتیب میدهند. بدین ترتیب بین چهار کارمند دفتر مشاور املاک «پرمیر پراپرتی»، رقابتی به جریان میافتد. در این مسابقه به نفر اول (کسی که بیشتر از بقیه کار کند) یک اتومبیل کادیلاک الدورادو می رسد و به نفر دوم یک سرویس کارد و چنگال و دو نفر آخر هم اخراج!
در این فیلم تنها با بهرگیری از دو لوکیشن اصلی و طراحی فضایی ملتهب با نماهایی بسته، بازار پیچیدهی ملک و املاک در شیکاگو و روی خبیث و پنهان آدمی که در شرایطی بحرانی برای پیشرفت شغلی و دستیابی به بالاترین جایگاه، از هیچ خیانت و دروغی پروایی ندارد، به شکلی جذاب و باورپذیر به تصویر کشیده شده است، طوری که بیننده تا آخرین لحظات میخکوب تماشای آن میشود .
جالب است بدانید فیلمنامهی بینظیر گلن گری گلن راس، در ابتدا نمایشنامهای تالیف شده توسط خود دیوید ممت بوده که در سال 1984 در جشنوارهی پولیتزر برنده ی جایزه شده است.
شاید در نگاه اول علت جاذبهی فیلم در ذهن مخاطب، نقشآفرینی شمار قابل توجهی از ستارگان سینمای هالیوود از جمله آل پاچیینو، جک لمون و کوین اسپیسی باشد، اما بدون تردید سناریوی بسیار قوی دیوید ممت، شخصیتپردازیهای منحصر به فرد و طراحی دیالوگهایی با مفاهیم سنگین، گزنده و پرمعنا یکی دیگر از برجستهترین نقاط قوت فیلم Glengarry Glen Ross است.
نویسنده با نگاهی اعتراضی در خط به خط روایت خود، نظام رفاهی حاکم بر آمریکای دهه هشتاد را به باد نقد میگیرد؛
کشوری که با وجود برخورداری از منابع مالی و انسانی سرشار، همچنان در فضای سرمایه گذاری و پوشش بیمه عمیقا دچار ضعف و بحران مدیریت است؛ ضعفی که منجر به فشار ویرانگر روحی و فقدان امنیت شغلی به ویژه در کارمندان فروش شده و موجب بروز رفتارهای غیرانسانی و ترویج خشونت و فساد گردیده است.
فیلم «گلن گری گلن راس» نقد عمیق و شدیدی است بر نظام رفاهی دولت های جمهوریخواه آمریکا در دهه هشتاد. در فیلم، فروشنده ها تحت فشار روانی عدم امنیت شغلی زندگی می کنند. ضعف نظام بیمه آمریکا و مشکلات سرمایه گذاری در کشوری که به رغم در اختیار داشتن منابع غنی اقتصادی و انسانی در اختیار دارد در فیلم مورد انتقاد شدید قرار می گیرد اما فیلمنامه قوی دیوید ممت آن را به خطابه ای سیاسی تبدیل می کند.
تا به حال فیلم های زیادی با اقتباس از نمایشنامه های برجسته ساخته شده اند اما فیلم «گلن گری گلن راس» از این رو اهمیت ویژه ای دارد که فیلم دو سال پس از اینکه متن نمایشی اریژینال آن برنده جایزه مشهور پولیتزر شد، ساخته شد. از طرف دیگر دیوید ممت نمایشنامه نویس مشهور آمریکایی و نویسنده نمایش گلن گری گلن راس، خود اهل سینماست و علاقه زیادی به نمایشنامه اش دارد.
عنوان فیلم برگرفته از اسم دو مکان واقعی به نام های گلن گری و گلن راس است که در فیلم هم از آنها نام برده می شود.فیلم خیلی زود وارد ماجرای اصلی می شود. چهار فروشنده یک شرکت مشاور املاک در جلسه ای که سر شب برگزار می شود تهدید به اخراج می شوند. در این جلسه جان ویلیامسن مدیر دفتر به همراه بلیک، که از دفتر مرکزی شرکت به آنجا آمده، برای چهار کارمند شرکت مسابقه ای ترتیب می دهند. در این مسابقه هرکسی که بیشتر از بقیه کار کند یک اتومبیل کادیلاک الدرادو می گیرد، نفر دوم یک دست کارد استیک خوری و دو نفر دیگر هم اخراج می شوند. بخش اول فیلم بیشتر تحت تاثیر شلی لوین قرار می گیرد که در پشت رفتار دغلکارانه او معصومیتی انسانی نهفته است.
اما یکی از ویژگی های برجسته فیلم دیالوگ هایی ممتی است که عمدتاً در گفت وگوهای بین دیو و جورج برجسته می شود. «تو با جف حرف زدی؟ من اینو گفتم؟ حرف زدی؟ با کی؟ با جف؟ کی حرف زده؟ من حرف زدم؟» چنین دیالوگ هایی جزء لاینفک آثار نمایشی دیوید ممت است که در نمایش «گلن گری گلن راس» پررنگ تر است و در فیلمی که براساس آن ساخته شده نیز نقش کلیدی دارد. این دیالوگ ها به فیلم کمک می کند تا فضای ذهنی متشنج فروشندگان بهتر منتقل شود.
ریکی روما که نقشش را آل پاچینو بازی می کند در بخش اول فیلم حضور کمرنگی دارد. فقط هرازچندگاهی لابه لای دیالوگ های کلافه کننده بین دیو و جورج، او را می بینیم که در یک رستوران با یک مرد حرف می زند. در بخش دوم فیلم است که می فهمیم روما، یک قطعه زمین را در حالت مستی به آن مرد فروخته است.
فیلم «گلن گری گلن راس» نقد عمیق و شدیدی است بر نظام رفاهی دولت های جمهوریخواه آمریکا در دهه هشتاد. در فیلم، فروشنده ها تحت فشار روانی عدم امنیت شغلی زندگی می کنند. ضعف نظام بیمه آمریکا و مشکلات سرمایه گذاری در کشوری که به رغم در اختیار داشتن منابع غنی اقتصادی و انسانی در اختیار دارد در فیلم مورد انتقاد شدید قرار می گیرد اما فیلمنامه قوی دیوید ممت آن را به خطابه ای سیاسی تبدیل می کند.
تغییر وضعیت شخصیت ها در چند دقیقه به خوبی نشانگر اوضاع نابسامان جامعه ای است که ممت تصویر می کند. شلی لوین که در ابتدای فیلم در موضع انفعال کامل قرار گرفته بود پس از یک شب چنان از موضع قدرت حرف می زند که به راحتی رئیس اش را «آشغال» و «لعنتی» خطاب می کند. جالب اینکه پس از چند دقیقه دوباره همه چیز به حالت قبلی برمی گردد. فیلمنامه خوب دیوید ممت را فولی به همان خوبی کارگردانی نمی کند.گذشته از نورپردازی قابل قبول فیلم، فولی همان مشکلی را دارد که اکثر کارگردان هایی که فیلمنامه ای اقتباسی از یک نمایشنامه را کارگردانی می کنند به آن مبتلا هستند. او فراموش می کند که یک فیلم را کارگردانی می کند نه نمایش.بعضی صحنه ها دقیقاً نمایشی خلق شده اند. مثلاً در صحنه های زیادی بازیگران نه حرف می زنند و نه واکنشی نشان می دهند و معلوم نیست چرا در تصویر دیده می شوند.در اکثر صحنه های فیلم وقتی شخصیت ها یکدیگر را به باد فحش می گیرند از طرف مقابل هیچ واکنشی صورت نمی پذیرد. با وجود این شخصیت های فیلم آن قدر در فیلمنامه خوب شکل گرفته اند که بعضی ضعف ها در کارگردانی چندان به چشم نیاید.
اما درباره بازیگران، کمتر پیش آمده که در یک فیلم این همه بازیگر خوب در کنار هم بازی کنند. تماشای بازی چند بازیگر توانمند در کنار هم واقعاً لذت بخش است. سال ۱۹۹۲ را باید سال آل پاچینو نامید.او در این سال با بازی در فیلم گلن گری گلن راس نامزد دریافت اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد و در همین سال جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را به خاطر بازی در فیلم «بوی خوش زن» دریافت کرد. به علاوه او به اولین بازیگری تبدیل شد که در یک سال برای دو فیلم متفاوت کاندیدای دو جایزه بازیگری می شود. جیمز فاکس دوازده سال بعد این موفقیت را تکرار کرد. بازی فوق العاده جک لمون در نقش شلی لوین او را تا حد یک اعجوبه سینما معرفی کرد. او که در ایام جوانی از بهترین بازیگران سینما بود در سال های پیری نیز تجربه موفقی را از سر گذراند. اد هریس و کوین اسپیسی که در کمتر فیلمی بازی کم فروغی ارائه می دهند در اینجا هم همچون همیشه موفق بودند. اما آلک بالدوین با حضور پنج دقیقه ای در نقش بلیک مورد ستایش منتقدین قرار گرفت. جالب است بدانید که شخصیت بلیک در نمایشنامه نبود اما دیوید ممت وقتی فیلمنامه اقتباسی را می نوشت این شخصیت را اختصاصاً برای آلک بالدوین نوشت.
و اما چند نکته قابل ذکر در حاشیه فیلم «گلن گری گلن راس». کلمه «لعنتی» ۱۳۸ بار و کلمه «کثافت» ۵۰ بار در فیلم تکرار می شود که البته در دوبله فارسی به تناوب کلمات مترادف جایگزین شدند. جری جف همان مدیر مشاور املاک رقیب که شلی کارت های گلن گری را به او می فروشد (شخصیتی که هرگز در فیلم دیده نمی شود) نام بازیگری است که فقط در چهار فیلم بازی کرده است. اگرچه بازیگران فیلم موقع ساخت فیلم، آن را «مرگ فروشنده لعنتی» نامیدند اما جک لمون درباره «گلن گری گلن راس» گفته بود که این بهترین گروهی بوده که او با آنها همبازی شده است.
خلاصه فیلم Glengarry Glen Ross 1992
شرکت مشاور املاک “پرمیر پراپرتی” با برگزاری جلسهای شبانه با حضور مدیر دفتر جان ویلیامسن (با بازی کوین اسپیسی) و نمایندهی دفترمرکزی شرکت، بلیک (با بازی کوتاه اما دیدنی الک بالدوین)، بین چهار نفر از کارمندان فروش خود مسابقهای نفسگیر ایجاد میکنند، رقابتی حساس برای فروش بیشتر که برای برنده جایزهی نفیس یک اتومبیل کادیلاک الدرادو، برای نفر دوم یک سرویس کارد و چنگال و برای دو نفر بعد اخراج از شرکت را در پی دارد. بلیک با رفتاری گستاخانه و ادبیاتی تشنجزا، همهی این فروشندگان را تهدید به اخراج میکند.
از طرف دیگر هر یک از این فروشندگان درد و دغدغهی خود را دارند؛ شلی (با بازی خیرهکننده جک لمون) که درگیر تامین خرج و مخارج درمانی دخترش است، به سراغ مشتریانش رفته و تلاش میکند آنها را ترغیب به معامله کند، دیو (با بازی اد هریس ) و جرج (با بازی الن ارکین) که هر دو از رفتار تند و پر اهانت نماینده ی دفتر مرکزی خشمگین هستند، به فکر سرقت لیست تازهی مشتریان میافتند. در این میان ریکی (با بازی جذاب آل پاچینو) که به نسبت بقیه فروشندهی کاربلدتری است، سرخوشانه تمام طول شب را در کافه بار روبروی دفتر صرف عیش و نوش میکند.
اما صبح فردا این چهار کارمند فروش در بدو ورود به بنگاه با ماموران پلیس مواجه میشوند…
دلیلی برای تماشای فیلم
متأسفانه دنیای تجارت و کارآفرین ای جای بسیار بیرحمی است و این فیلمِ محصولِ ۱۹۹۲، توانسته به بینقصترین شکل ممکن این خشونت را به نمایش بکشد.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.